مهبدمهبد، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره

ღ ღ ღ گل پسر ღ ღ ღ

رد پاي تاريخ در نام مهبد

  سلام گل پسر . امروز حوس كردم سري به تاريخ بزنم و نام تو را در تاريخ جستجو كنم ، همانطور كه قبلا ً برات نوشتم معني اسمت نگهبان و نگهدارنده ماه است ولي چون نام يكي از سرداران ساساني هم مهبد بوده ميخواستم كه ريشه ي تاريخي نامت رو واست پيدا كنم . پس نتايج تحقيقاتم رو در زير برايت مي نويسم به اميد اينكه خوشت بياد . نارين قلعه - شهر باستاني ميبد شهر باستاني ميبد يكي از كانون هاي كهن سكونت و زندگي در كرانه بيابان هاي مركزي ايران است . اين شهر در 50 كيلومتري شمال يزد قرار دارد و از ايستگاه هاي مهم كارواني در مسير راه ابريشم بوده است . مورخان پيدايش اوليه ميبد را در كنار يك درياچه خشك شده كويري مربوط به دوره هاي بسيار دور تاريخي مي د...
28 ارديبهشت 1391

شروع دوازدهمين ماه زندگي مهبد

پسر نازنازي من سلام امروز تو 2 روزه كه وارد ماه دوازدهم زندگيت شدي . شيرين و مهربان و دوست داشتني تر از هميشه ! عزيز دلم با همه ي آدم هاي دور و برت زود ارتباط برقرار ميكني ، بغل كسي به راحتي نميري ولي با لبخند زيبايت دل همه رو به دست مياري . كوچولوي نازم دست مامان رو با دندوناي قشنگت كبود كردي ، بس كه منو گاز گرفتي . البته ميدونم كه لثه هات خيلي ميخاره و به زودي زود ، مرواريدهاي بالاييت هم جوونه ميزنن . وقتي منو گاز ميگيري به نشانه گريه دستامو روي چشمام ميزارم و صداي گريه كردن در ميارم و تو سريع دستاي منو كنار ميدي و ميگي دايي ، يعني دالي . شيطون بلاي من وقتي گربه ها رو مي بيني با انگشت اشاره سعي داري كه به ما هم نشونشون بدي و مدام پشت س...
24 ارديبهشت 1391

روز مادر مبارك

سلام يكي يدونه ي مامان امروز روز مادر و من از همين جا از مامان زري به خاطر زحماتي كه واسه ي من كشيده و هم زحماتي كه الان داره واسه تو ميكشه تشكر ميكنم . ميدانم كه هيچ گاه قادر نخواهم بود گوشه اي از زحماتش رو جبران كنم ولي ميخوام از اينجا بهش بگم ، مامان گلم ، زيباترين فرشته خلقت ، دوستت دارم . بعد هم به تمام مادران دنيا ، مخصوصا ً مادران ايران زمين اين روز رو شاد باش ميگم و اميدوارم هميشه سالم و شاد و خرم باشيد . پسر شيطون خودم عاشقتم . ...
23 ارديبهشت 1391

درد و دل مادرانه

عروسك زيباي من سلام امروز اومدم با دردونه ي خودم درد و دل كنم ، گاهي وقتا احساس گناه ميكنم ، گاهي وقتا از دوريت بغض ميكنم و به زور اشكامو قورت ميدم ، چشمام هميشه به ساعته ، دوست دارم دنبال عقربه ها بزارم تا اونا فرار كنن و زود از اين ساعتهاي بي تو بودن بگذرن .گاهي وقتا فكر ميكنم كه الان مهبد داره چكار ميكنه ؟ نكنه كه دلش براي ماماني تنگ شده ؟ من كه خيلي دلتنگم . ولي تمام تلاشم اينه كه وقتي ميام خونه نبودنم در صبح رو برات جبران كنم و تا انرژي دارم باهات بازي ميكنم ، با هم ميخنديم ، يه كم كنار هم ميخوابيم ، پارك ميريم ، عصرونه ميخوريم و هر كار ديگه اي كه تو دوست داشته باشي . دورت بگردم آخه من دوست دارم مهبد وقتي بزرگ ميشه در رفاه باشه ، آخه ...
18 ارديبهشت 1391

چه خبر از امروز ؟؟؟

سلام و صد سلام به گل پسرم كه الان توي خونه خوابه . عزيز دلم امروز جمعه 16 ارديبهشت ماهه و من به لطف حسابرسهاي محترم مجبور به حضور در محل كارم هستم و چون هنوز تشريف نياوردن سر كار ، اين بود كه من به وبلاگ گل پسري سري زدم و يه خبري رو بهت بدم . ديروز رفتيم خونه عمه سارا تا سيسموني ني ني كوچولوشو كه قرار بود 2/3 روز ديگه به دنيا بياد رو ببينيم ، ولي عمه جون به خاطر اينكه زياد خسته شده بود ديشب مجبور شد بره بيمارستان و امروز صبح حدود ساعت 8:48 دقيقه گل پسرش رو به دنيا آورد . از همين جا از طرف مهبد گلي و مامانش به عمه سارا جون تبريك ميگيم و اميدواريم كه قدم اين ني ني ناز كه من هنوز نديدمش و در اولين فرصت عكسشو برات ميزارم مبارك باشه . ( بالاخره...
15 ارديبهشت 1391

اولين فرهنگ لغت كوچولوي من

با با = بابا ما     ما = مامان دَ  دَ = دَ دَ دِ  دِ = بده اَت = يك دو = دو نُ نُ = لفظي كاربردي جهت بازي كردن كه هنوز مفهوم واقعيشو نميدونم . دا = دالي پي نوشت : 1) مهبد عزيزم با شمارش من از يك تا پنچ بلده بشمره ، اَت . دو . دِ . بقيه فقط آهنگ شمارش .... 2)عزيز دلم وقتي كه با اسباب بازيهات بازي ميكني از الفاظي استفاده ميكني كه خودت معنيشو ميدوني مثل نُ نُ   و   دو دو . ٣) يادت نره دوسِت دارم ، خيلي دلم تنگِ برات .     ...
9 ارديبهشت 1391
1